Value Error!

بعضی شبا نخای تو پاکت‌مو می‌شمرم که خیالم راحت شه
و هر چند تا که باشه خیالم راحت نمی‌شه.

بنویس سید، ما مغز نداریم که بخوای بخوری؛ راحت باش

خالی‌ام چون باغ بودا خالی از نیلوفرانش…

«حسین منزوی»

کسی نمی‌شنود ما را…

بسوختیم در این آرزوی خام و نشد…

یک ابزوردیسم تراز🤌🏽

هنوز سکانس عرق‌خوری رو دست عرق‌خوری بهروز و فرامرز غریبیان تو «گوزن‌ها» ندیدم.

قربونت

بعضی کیبوردها «کنترل+شیفت+۲»
کیبورد استاندارد فارسی «کنترل+اسپیس»

گل شکفته خداحافظ
اگرچه لحظه‌ی دیدارت
شروع وسوسه‌ای در من
به نام دیدن و چیدن بود…

ورژن صوتی‌شو نشنیدم رفیق؛ چون یکی از غزل‌های مرحوم منزوی بود، چند بیت‌ش خاطرم مونده کماکان…
دم خودت گرم که یاد این غزلو تازه کردی

اجل خندان رسید و اشک‌ریزان رفت و بخشودم
فغان کاین دزد هم بر پوچی کالای من گرید

«اخوان»

من و تو آن دو خطیم آری
موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز
به یکدگر نرسیدن بود

قبل خوردن هم داخل چای خیس بخورن

از کم‌سعادتی لیموناد بوده

با لیموناد؟

فدای سرت؛ این پنجشنبه نشد، پنجشنبه‌ی بعدی. چیزی که زیاده پنجشنبه

از یه جایی به بعد اون شخصیت متین و موقرت تبدیل به کسی می‌شه که کون این حرفا نمی‌ذاره

چیزی که چپول‌جماعت قادر به درک آن نبوده و نیست؛ هرگونه ولنگاری را مایه‌ی روشن‌فکری می‌داند و سعی در تسرّی آن دارد.

زندگی اگه یه سانروف هم داشت خوب می‌شد، هر از گاهی کله‌تو می
بردی بیرون یه هوایی تازه می‌کردی؛ اما پیکان اتاق هفت جوانان گوجه‌ای مدل پنجاه‌وهفته؛

گفتم که ماه من شو
گفتا برو! رو کارم

کاش ریدن به ادمایی که وقتی بدحالی می‌خوان باهات حرف بزنن نرمالایز شه🤌🏽

تنهایی شاید یه راهه، راهیه تا بی‌نهایت…

موفق باشی👊🏽

کاری که مرحوم کِی در ترک «نازی‌جون» کرده هنوز برای استاد شب‌پره قفله.
شما «چکید از شاخه بارون قطره قطره، از اون اشک جدایی یادم اومد» رو با اون ریتم شیش‌وهشت تصور کن تا من برم یه نخ سیگار بکشم🚬

منم همین‌طور👨🏽‍🦳

ملوبات لاشی می‌دونه من آهنگا رو می‌کنم تو کونم، باز هر سری در جواب سرچم می‌گه «خوب حالا می‌خوای با این اهنگ چه کنی؟»

اگر توشه، بخندید.
زندگی کوتاهه🚬

یک روز آخرین کسی که تو را میشناخت خواهد مُرد و خاطره‌ی تو فراموش خواهد شد.
#اروین_یالوم

همین‌قدر تخمی و اگزیستانس🤌🏽

وقتایی که خوابم بهم می‌ریزه مث الان، نیهیلیست درونم کون‌مو پاره می‌کنه؛
خیره ایشالا🤲🏽