Shebo

برای صبحونه وعده داشتیم

اینجا که ما نشستیم که خنکه :))

فکر کنم دیگه می‌تونم از بلواسکای برای نوشتن لیست خرید استفده کنم.

You waisted me ma baby!

گفتمش: «چونی؟»
جوابم داد بر قانون خویش.

اینجا کسی‌ست پنهان، دامان من گرفته
چخه دامنم رو ول کن تازه از خشکشویی گرفتم.

:)))

چرا گفتن «بیا برو تو کونم» به زیاده‌خواه‌ها رو نرمالایزد نمی‌کنیم؟

دلم به اتصالت گرمه عزیزم.

مذاق عاشقی دارم
پی چی می‌گردم تو این دوره زمونه؟

حرف‌هام رو دیگه انقدر رو دلم مونده که می‌خوام ۱۸ صفحه پشت و رو بنویسم لوله کنم بکنم تو چشمت عیزم.

ولی خواب خراب نمیشه

پرده ضخیم

چه رفاقت‌هایی ساختیم اسماعیل! چه رفاقت‌هایی.

چشم ارباب هر چی شما بگین :))))))

حالا تو کوچه‌ی ما هم عروسی میشه. شمام دعوت نیستی عیزم.💅🏻

نمی‌دونم زد؟ :))

حالا خیلیا اون چیزایی که تمی‌تونن توییت کنن رو اینجا می‌نویسن. من هر چی که هیچ‌جا نمی‌تونم بگم رو می‌رم تو گروه به این دو تا زن می‌گم.😎

البته با این دیتایی که سایبریا از توییتر جمع کردن می‌تونن برای اونایی که اکانت ندارن اکانت بسازن.

به نظرم همین اول عکس بچگی و پدر مادرتون و ماشینتون و کد ملی و با عینک و بی‌عینک و شغلتون و هر چی سایبریا لازم دارن رو بریزین رو دایره که دیگه ما خسته‌ایم به خدا.

همیشه اولشه که سخته، بعدش کیری می‌شه.

من غلط بکنم تو سر بزنم
بخت خودم رو که دیدی :)))

نه که اونجا که دایرکت داشت زدی😏

بیا

انگار مجبورت میکنه یه شخصیت بهتر از خودت نشون بدی :)))

بابا الان تو پایگاه مقداد دارن مجانی خیرات می‌کنن.

اگه داد اون لباسه رو برام می‌خری؟

😍😍

پس از در بره بیرون از پنجره میاد تو رو پلی کن :))

ما هم که مسخره پدرش ها؟ :))