"حال مرا هر کس که میپرسد بگو خوب است
اشکش روان، اندوه جاری، زخمها کاریست..."
@nightguard.bsky.social
بدون توضیحات اضافه
"حال مرا هر کس که میپرسد بگو خوب است
اشکش روان، اندوه جاری، زخمها کاریست..."
تارکوفسکی میگه:
هر آدمی باید یاد بگیره که چطور وقتش را به تنهایی بگذرونه؛
این به این معنی نیست که باید تنها باشه،
بلکه نباید از تنهایی حوصلهش سر بره.
چون افرادی که حوصلهشون از تنهایی سر میره،
از لحاظ عزتنفس در خطر قرار دارند...
آروم بودنم هیچوقت دلیل آرامش داشتن نیست؛
اگه تکون بخورم و فریاد بزنم، دندونهای تیز رنجهایی که توی گلوم فرو رفته، اونو بیشتر ازهم میدره.
من مجبورم آروم بمانم و تقلا نکنم و جون بدم...
«نقل من هفتجانی سگهاست
هرچه جان میکنم، نمیمیرم»
_علیاکبر یاغیتبار
It's a real war
Right outside your front door I tell ya
Out where they'll kill ya
You could use a friend
Where the road is
That's the place for me
Where I'm me in my own space
Where I'm free that's the place...
بخشی از یکی از ترانههای مورد علاقم...
چیزی یاد گرفتم که به کسی نصیحتش نمیکنم، چون همینکه برای خودم خوب کار میکنه کافیه: از کسانی که برهنگی زنان مسئله مهمیه براشون، چه مثبت و چه منفی، باید دوری کرد. یه جای دیگه درباره موضوعاتی دیگه، چیزی خواهد گفت یا کاری خواهد کرد، که میفهمی باید زودتر ازش فاصله میگرفتی....
22.10.2023 23:13 — 👍 4 🔁 0 💬 0 📌 0در یکی از زندگی های قبلی ام دختر کولی خواننده ای در اسپانیا بودم که عاشق دلقک سیرکی شدم که برای کف بینی پیش من میامد.اما عشق ما با کوچ کولیها زود به آخر رسید. و آخرین حرف من موقع وداع وقتی آخرین بار دستانش را دیدم این بود:ما نقطه مشترکی در آرزوهايمان نداشتيم اما آرزوهاي بر باد رفته مشترکي داشتيم.
20.10.2023 15:39 — 👍 3 🔁 0 💬 0 📌 0دوست دارم شبی همراه با مرگ، کوچههای خلوت شهر را قدم بزنم، از خاطراتش برایم بگوید و با اولین سپیده صبح در آغوشش به پایان برسم.
19.10.2023 02:10 — 👍 6 🔁 0 💬 0 📌 0موقع خواندن،کلمات چون ننه مردگانی در چارچوب دهانت شیون میکنند تا نتوانی حتی سیاهی تنشان را پاک کنیی.
گویی آنها برای تاریکی خلق شدند.
گویی پادشاه تاریکی یکی از آنهاست وگرنه چه چیزی جز آنها توان به قعر جهنم بردن روح انسان را دارد؟
مرلین منسون
کما وایت
درطول شب سه نفرم.
یکی کار میکنه،
یکی فکر میکنه،
یکی پنهان میشه درخویش.
صبح، یکی هستم که غذای فردای اون سهتا رو حاضر میکنه و پتو رو میکشه رو سرش و میخوابه....
از اینجایی که من هستم
تمام شعر معلومه
کنارم خیلیا هستن
دلم پیش تو آرومه...
خوش اومدی اقا
21.09.2023 17:19 — 👍 1 🔁 0 💬 1 📌 0یه روز وقتی مرلین منسون داره جیغ میکشه
Are you motherfuckers ready for the new shit?
Stand up and admit tomorrow's never coming
This is the new shit
Stand up and admit
Do we get it? No!
Do we want it? Yeah!
طناب میندازم دور گردنم
با یه هول چارپایه رو از زیر پام میزنم
اینجور که معلومه ایلان ماسک کسخل میخواد توییتر رو برای همه پولی کنه، کدهای دعوتتون رو برای هرکسی حروم نکنین،
19.09.2023 19:15 — 👍 4 🔁 0 💬 0 📌 0اینجا چرا میتابی ای مهتاب؟
برگرد!
این کهنه گورستان غمگین
دیدنی نیست
جنبیدن خلقی که خشنودند و خرسند
در دام یک زنجیر زرین دیدنی نیست . . .
میخندی اما
گریه دارد حال این شهر . .
م.امید
یارو تو توالت میگوزه
سرش میخوره تو دیوار
میگه عه، تو دنده بودم دوباره 😐
دلم میخواد اینجای راه وایسم،
از خشم زیاد فریاد بزنم و از خستگی گریه کنم ؛
و بعد برگردم به جنگی که بهم تحمیل شده
دوشنبه های نحس
فقرش داره بیداد میکنهههه
30.08.2023 22:24 — 👍 1 🔁 0 💬 1 📌 0برای منم همین نقاشی شد
30.08.2023 21:26 — 👍 3 🔁 0 💬 1 📌 0من شخصا نسبت به مردن ادما بیحس شدم
خودکشی باشه
تصادف باشه یا سکته، فقط میگم اینم دیگه رسید تهخط.
زندگی خودم انقدر چاله چوله داره و مصیبت دارم که اساسا درگیری بقیه ادما برام اهمیتی نداره جز دوسه نفر
و حق میدم درگیری منم به بقیه ربطی نداشته باشه
شایدم قشنگ نباشه این حرفام
#دختر_شیراز
اانقدر امشب گریه کردم سردم شده
حس میکنم تمام انرژیم رفته
بقول اخوان: و شب شط علیلی بود...
یکی از همین شبا من افلاین میشم
دیگه هم انلاین نمیشم و همه فک میکنن اکانت عوض کردم
اما زندگیمو تموم کردم اونجا
اقای قربانی
قربانتان بروم
حواستان هست با این دل ما چکار میکنید؟
#مرا_ببخش
خیلی وقتا صدای استخون هام رو می شنوم که دارن زیر بار زندگیای که تجربه می کنم، سعی میکنن نکشنن
اما خرد میشن
سلام بر آنان که ما را ندیده فهمیدند
نخوانده دانستند
و نبوسیده دوست داشتند...
پیشکش به خیلیا
اونایی که معرفتشون ته نداره
شبتون بخیر
چقدر این بیت تکان دهنده س:
بشارت می دهد هر دم عصای پیر در دستم
که مرگ اینجاست، یا اینجاست، یا اینجاست
صائب
کلمات نمیتونن حسم رو بیان کنن و غمگینم.
جوهر خودکارم تموم شده و غمگینم.
چند نفر نِفرت خودشون رو نسبت به من بروز دادن و غمگینم.
آهنگهام تموم شده و غمگینم
. اتفاقاتی که برام افتاده از ذهنم پاک نمیشه و غمگینم.
و نهایت همینکه میدونم غمگینیام به درد هیچکس نمیخوره.