#inktober2025
day 11 - sting
@cercis.bsky.social
زنی ساکت با پیشبند آبی که درهای گنجهها را قفل میکند.
#inktober2025
day 11 - sting
#inktober2025
day 10 - sweep
واقعن بیسابقه ست این سطح بیشعوری به نظرم.
12.10.2025 03:52 — 👍 1 🔁 0 💬 1 📌 0الانم از سر پسیو اگرشن دارم مسجش رو سین نمیکنم. دو تومنم شد پول آخه جدی که سرش همچین میکنی؟
11.10.2025 13:18 — 👍 2 🔁 0 💬 0 📌 0من برای پروژه گرفتن و ارتباط با آدمبزرگهای کسکش ساخته نشدهم به نظرم. همون بچههامو بدید برم. نخواستیم.
11.10.2025 13:16 — 👍 2 🔁 0 💬 1 📌 0دوستان نمیدونم چطور بگم غلط کردم. گفتم ساعتی صد (که مفت ه واقعن و همینم نباید میگفتم)، ۲۲ ساعت کار کردم، و نه تنها چس تومن پولمو نمیدن میگن زیاده بلکه کلن دبه کردهن که کار نصفه ست و دوباره دارن خودشون انجام میدن، چون با تنظیمات اونا انجام ندادهم. خب کون لقت باید میگفتی چی میخوای تقصیر من چیه. عجبا.
11.10.2025 13:14 — 👍 2 🔁 0 💬 2 📌 0#inktober2025
day 9 - heavy
#inktober2025
day 8 - reckless
#inktober2025
day 7 - starfish
تولهی موردعلاقهی امسالم بهجای «معمولی» میگه «معلومی»، بهجای «مسابقه» میگه «مباقسه»، و بهجای «میوه» میگه «نیوه».
هر روز هزار بار قربونش میرم.
#inktober2025
day 6 - pierce
کاش کار مهم ولی غیرفوریِ واقعی نداشتم و زودتر از تعمیر حلقه، یه بهانهی خوب به ذهنم میرسید.
06.10.2025 13:53 — 👍 0 🔁 0 💬 0 📌 0میخواستم مرخصی بگیرم همینجوری بشینم تو خونه هیچکاری نکنم، بعد دیدم خب یه دلیل محکمهپسند/مدیرپسند لازمه ارائه کنم. یکم فکر کردم دیدم طلاسازی و تعمیر حلقهم دلیل خوبیه. یکم بیشتر فکر کردم دیدم دلیلِ زیادیخوبیه.
الان زانوی غم بغل کردهم چون اگه در روز مرخصیم حلقهمو ندم تعمیر، فکرش مثل خوره در انزوا.
#inktober2025
day 5 - deer
پوستاشونو جمع کن. :)))
05.10.2025 08:03 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0هیچکس اینگونه ازم تعریف نکردهبود که شما، نوشینجون. 🥺 من و برت هلکوئیست رو کجا میبرین.
05.10.2025 04:00 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0یاد جنون آدامس خرسی افتادم که سیزده چهارده سال پیش همهمونو درگیر کردهبود :))
05.10.2025 03:58 — 👍 1 🔁 0 💬 1 📌 0دلم میخواد یکی دو روز حسابی مریض شم بمونم خونه زیر پتو. بینهایت خسته م از زندگی در اجتماع انسانی. بس نیست جدی؟ به نظرم بسه واقعن.
04.10.2025 19:24 — 👍 4 🔁 0 💬 0 📌 0#inktober2025
day 4 - murky
I know right .-.
04.10.2025 12:19 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0#inktober2025
day 3 - crown
#inktober2025
day 2 - weave
وا چرا باید حالمون بد شه؟ :))
02.10.2025 05:18 — 👍 1 🔁 0 💬 1 📌 0#inktober2025
day 1 - mustache
یک عدد مامان متولد ۱۳۷۹ دارای یک فقره طفل چهار ساله رو امروز از نزدیک دیدم. روز شما هم به خیر.
30.09.2025 13:21 — 👍 3 🔁 0 💬 1 📌 0من خیلی فن کتابش بودم (چون نوستالژی) ولی واقعن پلات و شخصیتپردازی و غیرهش سوپرتخمی جدی. :))
29.09.2025 12:42 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0چون زندگی به حد کافی پدرسگ نبود، یک ساعت دیگه میرم دوست عزیز عزیزم رو بدرقه کنم تا فرودگاه. با دست خودم بفرستمش بره. باید هم خیر سرم خوشحال باشم واسهش.
دیشب اشکبهچشم که برمیگشتیم خونه فکر کردم خاطرهی موردعلاقهم از خونهی ثمین چیه. فکر کردم هرچی که بشه، اون خونه دیگه از دست رفته. برای همیشه.
کمربند قرمز موردعلاقهم پاره شد و یک ساعت و پنجاه دقیقهی تمام در مسیر پونزده دقیقهای توی ترافیک موندم. عصر به خیر.
28.09.2025 16:34 — 👍 0 🔁 0 💬 0 📌 0خیلی دلم میخواد امسال اینکتوبر کنم. نمیدونمم بتونم تا تهش برم یا نه. کاشکی لااقل بیشتر از پارسال برم.
امروز منتظر پسره که نشستهبودم تو کافه، همینجور اسکچ بیهدف میزدم واسه کاراکتر امسال. چیز بانمک توش به ذهنم رسید ولی مطمئن نیستم ازشون.
فعلن فقط میدونم دلم میخواد اینکتوبر. جزییاتش رو دیگه نمد.
در ۲۸ سالگی به اون نقطه از شغلم رسیدم که مامانهای بچههام یا همسنّم ن یا ازم کوچیکتر.
جالب نبود. لطفن دیگر نفرستید.