LaMo

وینی‌ها پیش‌فروش بلیط‌های ویناله: ساعت ده صبح امروزه. حواستون باشه. 😻

یک نون سیاهی برای صبحانه میل کردم که انگار از جنگ جهانی دوم مونده بود، اونجا.

Note to myself:
در مواقع مناسب بهش بگم زهرمار! که یاد بگیره. :)) فقط به خاطر بار پداگوژیک :))

کردم و نشون دادم، چندبار نگاه کردیم، گفت نمی‌فهمم. چی خنده‌داره؟ یعنی به عکاس گفت زهر مار واقعی بخور؟ =))
خودم خیلی خندیدم. هم به ترانه هم به خودش.

نمی‌دونم غیرآلمانی‌زبان‌ها می‌بینید موج «پودینگ با چنگال» آمده؟
خوبیش اینه که لوده‌س و خیلی در سطح وسیعی جوونا در حال میل کردن پودینگ با چنگال در پارک هستند. در کنار مسخره‌بازی‌ش یه آدرسیه از آنتی‌مصرف‌گرایی و بازپس‌گیری‌فضای عمومی و میل به باهم بودن در لباس ابزوردگرایی که دوست دارم.
#puddingmitgabel

نمی‌دونم چیه. خودم هم نادان. کوری عصاکش کوری دگر.

a cartoon snake is smiling and says " hello " ALT: a cartoon snake is smiling and says " hello "

کانسپت زهرمار رو به قلی یاد دادم. اولا خیلی ناراحت شد تا حالا نمی‌دونسته. گفتم ببخش کم‌کاری کردم. :)) بعد گفت اگر یه راک‌بند داشتم اسمش رو می‌ذاشتم زهرمار.

a cartoon of wendy from peter pan with the words internally screaming below her ALT: a cartoon of wendy from peter pan with the words internally screaming below her

هم خیلی خیلی گاراسنمه هم کون‌به‌کون کار و ژلسه و لبخند زدن و حتی الان دقت کردم دیدم تشنه‌م هم هست.

دلم برای این پرنده‌ی خاک‌خلی سوخت. 🥺

ارغوان، این چه هوایی‌ست؟

زن جون. همین‌جام. در یک ماراتن کاری هستم. گنجایش ندارم آنلاین بیام اما میس‌یو. 😻

گاییدن آژیرها امروز

برو بریم. :))

a man wearing a colorful feathered outfit and sunglasses ALT: a man wearing a colorful feathered outfit and sunglasses

خدا رو شکر چادری‌ام، نه وقتی درباره‌ی lab حرف می‌زنید، می‌فهمم چی می‌گین نه وقتی درباره‌ی کد زدن.

منم تو فکرشم. گزارش بده.

درست می‌فرمایی. دوتا مسئله داشتم: خیلی از خودم در زمان‌بندی مطمئن بودم و احتمالا اگر ساعتم گیجم نمی‌کرد، درست در پایان ۹۰ دقیقه فرود می‌آمدم اما شک کردم به خودم.
اون اشخاص هم همه غریبه بودند و تردید زمانی‌م رو بیان نکردم و باعث آشفتگی ذهنی‌م شد.

:)) می‌خواستم جاشه در یک بلوسک.

پس برو بریمه. :))

Lol

یه امیر دیگه داشتیم در توییتر خدا بیامرز هشتگ بامزه‌ی #افترنون رو می‌زد.

a woman in a purple coat holds a megaphone and says any questions ALT: a woman in a purple coat holds a megaphone and says any questions

یک لکچری دادم، وسطش ساعتم رو نگاه کردم، فکر کردم یک ساعت و ربعه که دارم حرف می‌زنم. در حالی‌که ساعتی که شروع کرده بودم رند نبود و چهل و پنج دقیقه بود داشتم حرف می‌زدم. بعد استرس گرفتم که یک ربع وقت دارم تموم کنم. به جای ۹۰ دقیقه، ۶۰ دقیقه حرف زدم. تمام ساختار لکچر رو به هم زدم که در زمان غلط جا بشم.

یا تقصیر عباسه یا تقصیر عبث 😆

a man in a suit and tie is asking if he 's done ALT: a man in a suit and tie is asking if he 's done

گفت می‌دونی abyss یه کلمه‌ایه که می‌تونست فارسی باشه. بعد گفت «آره بابا ببین ابیس. بیا.» :))
بعد یه ذره فکر کرد گفت نه مثلا می‌تونست کلمه‌ای باشه برای لغت Naht (درز) بعد دستش رو گذاشت رو درز شلوارکش و گفت «ابیس خیلی نرمه.» =))
مردم از خنده. بعد هم یه سناریویی که می‌خواست از فروشنده ابیس بخره.
خود abyss:

بسیار داغ

اصلا نمی‌خوام تصور هم بکنم :))

واقعا احسنت

دادم. 😌

مشاهده: هیچ‌کس به اندازه‌ی افراد نان‌باینری، همکارهای مسن سیس‌هت سفید موزه رو چلنج نمی‌کنه. تمام مدت کشمکش سر ضمایر و خطاب غلط چون باید کمی بیشتر فکر کنند و هی زرزر که دی/دم سخته. سخت و کوفت. از اون‌ور ادای معذرت‌خواهی و کاسه‌ی چه‌کنم. دادار دودور Inklusion هم تا آسمان. در پیش‌پاافتاده‌ترین جنبه‌هاش گ/زاییدند.

به ابی بگو؛ اون شُهامتش زیاده.

چتر و باد هم زیاد تجربه کردم و درست می‌فرمایین گاهی نمی‌شه. من چتر غیرتاشو می‌برم روزهای خیلی بادی. یک چتری هم دارم که برعکس می‌شه در باد شدید و بعد دوباره می‌شه به حال عادی برش گردونی و نمی‌شکنه. برای هر مشکلی چتری هست. کلا هم چتر در باد قلق داره. به زندگی من این می‌سازه آما هرکی‌به‌نوعی. این بود انشای من.