Reera ری‌را's Avatar

Reera ری‌را

@reera123.bsky.social

زن، زندگی، آزادی / Woman, Life, Freedom

46 Followers  |  49 Following  |  155 Posts  |  Joined: 04.08.2023  |  2.0836

Latest posts by reera123.bsky.social on Bluesky

حالا غر زدم، قسمت روشنش رو هم بگم که اون اتفاقای بد به خیر گذشت. همین برای شادی امروزم کافیه.

17.11.2025 03:48 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

امروز بچه مریض بود، همسر مریض بود و چند تا اتفاق بد دیگه. عصر نشستم به شیر دوشیدن و یه لحظه پمپ شیر رو چک کردم دیدم رنگ شیر قرمزه. این دیگه تیر خلاص بود…

17.11.2025 02:54 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 1

😁😁😁 اولین کار آ هم مبارک باشه 🥰

16.11.2025 22:30 — 👍 1    🔁 0    💬 1    📌 0

دوستم با دوست پسرش سر مراسم اشنایی خانواده ها و ازدواج اختلاف نظر داشتن و هی به هم میزدن و باز به هم برمیگشتن. در حالی که منتظر بودم همین روزا خبر ازدواجشو به من بده، آگهی فوت دوست پسرشو فرستاد! بیچاره توی باشگاه ایست قلبی کرده بود.

14.11.2025 01:12 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

منم از وقتی به شهر جدید نقل مکان کردم خیلی این حسو دارم. قبلا توی معاشرت با ادما همچین نگرانیایی نداشتم.

11.11.2025 15:52 — 👍 2    🔁 0    💬 0    📌 0

ممدانی چقدر جوونه، فقط ۳۴ سالشه!

05.11.2025 03:00 — 👍 2    🔁 0    💬 0    📌 0

بنظر من اون استوریا ایده ی وکیلاش بوده، سپردن به خواهرش اجرایی کنه. اون متنی هم که وقتی از ایران اومد بیرون خواهرش از طرف پج پست کرد هم بنظرم نوشته ی وکیلاش بود.

05.11.2025 02:15 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

این بچه هی عاشقانه به من نگاه میکنه و قلبم ذوب میشه. کاش وقتی بزرگتر میشه ناامیدش نکنم، ادم امن و مهربون زندگیش بمونم.

05.11.2025 02:11 — 👍 3    🔁 0    💬 0    📌 0

خیلی خانوادگی داغون و عوضین. تنها چیزی که دلمو خنک کرد این بود که مردم توی کامنتا خوب از خجالتش در اومدن.

05.11.2025 02:09 — 👍 2    🔁 0    💬 0    📌 0

توی یه گروهی که همه خانمای امریکای شمالی هستن، یکی از تجربه تجاوزش بصورت ناشناس نوشته بود و حتی اسم متجاوز رو نیاورده بود. اکثریت کامنتا نوشته بودن خود زن مقصر بوده وگرنه باید فرار میکرده! ترسناک اینه که خیلی از این حامیان تجاوز، عکسای پروفایلشون رو که نکاه کردم خودشون فرزند پسر داشتن.

01.11.2025 01:08 — 👍 3    🔁 0    💬 0    📌 0

واقعا کامنت ها ترسناک بود.

29.10.2025 20:58 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

احساس میکنم از وقتی بچه دار شدم خداحافظی و دوری برام سخت تره. دوست دارم بچه ام عشق پدربزرگ و مادربزرگا و خاله اش رو داشته باشه. دوست این رابطه ی قشنگ دوطرفه فقط محدود به چند روز نبود. واقعا یک تیکه از قلبم رو دارم میذارم مثو برمیگردم…

28.10.2025 22:02 — 👍 4    🔁 0    💬 0    📌 0

این دفعه خداحافظی از خانواده خیلی خیلی برام سخته 😔😔

28.10.2025 21:54 — 👍 4    🔁 0    💬 0    📌 1

خیلی نارحت کننده بود. الان که پژمان جمشیدی خیلی شیک از ایران اومد بیرون…

28.10.2025 20:22 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

در حالی که معصومانه نشسته بودم و منتظر بودم نوبتم شه سوار هواپیما شم، دختر کناریم باسنشو برد بالا و بلند گوزید 😭😭😭

22.10.2025 03:23 — 👍 4    🔁 0    💬 0    📌 0

دارن به فرزاد صیفی کاران که خبر رو به فارسی کاور کرده فحش میدن 😬

06.10.2025 16:07 — 👍 2    🔁 0    💬 1    📌 0

این بچه رفته کلاس قصه خوانی، دوست ده ماهه اش اومده پستونکشو ازش بگیره اینم با کمال میل پستونکشو درآورده و تقدیمش کرده 😂💘

30.09.2025 18:21 — 👍 3    🔁 0    💬 0    📌 0

🥺😍

29.09.2025 12:39 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

میخوایم بریم یه کشور نزدیک ایران خانواده ها رو ببینیم. اما امروز با مادر این مرد که حرف میزدیم خیلی نگران جنگ قریب الوقوع بود و اینکه نتونن بیان. کاش دیگه جنگ نشه واقعا 😔

28.09.2025 15:52 — 👍 3    🔁 0    💬 0    📌 0

من هم از بلوسک اخرش که پاک کرد نگرانشم.

28.09.2025 01:11 — 👍 2    🔁 0    💬 0    📌 0

مامان این بچه بودن خیلی جالبه، بعض وقتا حس میکنم قلبم گنجایش این همه عشق رو نداره. ولی عشقش منو نسبت به دنیا لطیف تر کرده. سنجاب، خرگوش، مورچه، هر موجود کوچولویی میبینم یاد بچه ام میفتم 💘

07.09.2025 02:44 — 👍 5    🔁 0    💬 0    📌 0

یه پیرمرد ابرانی توی محلمونه، هر بار میبینیمش بدون اینکه ازش نظر بخوایم شروع میکنه نصیحت کردن. امروز تریدر جوز دیدیمش، میگه چرا از اینجا خرید میکنید شما که بچه دارین، برید فلان مغازه ی ارگانیک. منم تریدر جوز به یکی از خونه هام نزدیکه فقط میام اب میخرم 😬😏

29.08.2025 02:27 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

هیچ وقت توی زندگیم انقدر سرشلوغ و در حال بدو بدو نبودم. بین کارای بچه و خونه و سر کار به سختی وقت برای جیم پیدا میکنم که اونم این هفته کلا نرسیدم. چون سر کار ملت به جون هم افتادن و دایم جنگ و تنش هست و کار زیاد رو ممکنه اوکی باشم ولی محیط مسموم رو نه. و باید وقت بذارم و بگردم دنبال جاب جدید 🤞🏻

21.08.2025 02:43 — 👍 3    🔁 0    💬 0    📌 0

تراپیستم ایرانه و نمیخوام شکایت کنم. جریان اینه که به تعدادی از دوستام معرفیش کرده بودم. یکی از دوستام که خیلی مشکل حادی داره گفت این رفته راز منو به بقیه کفته. اولش گفتم شاید اشتباه میکنه ولی هفته ی گذشته رازش رو از دهن یه ادمی که دوستم رو اصلا نمیشناسه شنیدم و دقیقا گفت که اقای تراپیست بهش گفته!

27.06.2025 16:40 — 👍 2    🔁 0    💬 0    📌 0

خیلی اتفاقی فهمیدم تراپیستم حرفایی که پیشش مطرح میشه رو به بقیه میگه. الان جایی رو که به عنوان مامن توی ذهنم گذاشته بودم رو از دست دادم و این باعث شده توی هفته ی اخیر برای هر اتفاقی دو بار بشکنم، یکی بخاطر اون اتفاق ازاردهنده و پشت بندش یاداوری اینکه دیگه جایی برای برون ریزی ندارم.

27.06.2025 14:12 — 👍 5    🔁 0    💬 1    📌 0

😔😔😔😭😭😭

20.06.2025 16:42 — 👍 1    🔁 0    💬 1    📌 0

بچه ها خیلی کناه دارن. این ترس و استرس برای قلب کوچولوشون زیاده 😔😔

20.06.2025 00:45 — 👍 3    🔁 0    💬 1    📌 0

😔😔 واقعا انصاف نیست.

18.06.2025 23:29 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

با این قطعی اینترنت علاوه بر ترس جنگ و نگرانی برای عزیزان، تمام تروماهای آبان ۹۸ هم دوباره اومد بالا.

18.06.2025 22:31 — 👍 3    🔁 0    💬 0    📌 0

من ریدم به عمر و جوونی ای که به مهاجرت و دوری و تراول بن و ابان ۹۸ و هواپیمای اوکراینی و انقلاب مهسا و اعدام و جنگ گذشت. هر چی خواستیم به زندگی چنگ بزنیم باز غم بزرگ و دلهره های زیاد دست از سرمون برنداشت.

18.06.2025 22:30 — 👍 8    🔁 1    💬 1    📌 0

@reera123 is following 18 prominent accounts