Aurora

آخیش(البته اگه جنگ نشه)

بالاخره بعد مدت‌ها برگشتم اینجا💅🏻
کلی این مدت ناناعت بودم و نیاز به نازنازی داشتم
بیش از حد اومدم مشکلاتم رو تعریف کردم
فکر نمی‌کردم دلم برای یک پیکنیک ساده تنگ شده باشه
کلی مسیر اشتباه رو تست کردم
و الان ممکنه دوباره بریم سمت جنگ🥲

ماه بسیار زیباست
بسیار🥹

این جا خیلی از سکنه خالیه
هم خوبه، هم بد

من تصمیم گرفته بودم غر نزم
دارم غرهام رو نگه می‌دارم
ببینم چقدر دووم میارم🤝

امروز بیش از اندازه حرص خوردم
واقعا می‌خوام گریه کنم نمی‌شه😭

آدم تا یک جایی تلاش می‌کنه
اگه چیزی نبینه دیگه امید درش خاموش می‌شه
به مراتب این تو سن‌های بالاتر سریع‌تر رخ می‌ده😿

دومین روز شکست بود چون می‌خواستم قهوه بخرم
فعلا یکی از سوشال ها رو ازاد کردم:))
گردن به درد شانه تبدیل شده:دی
بازم خوبه:))

فعلا برای اولین روز
آخ گردنم🥲

روی گوشی اپ‌های مختلف رو زمان استفاده رو صفر کردم:))
گوشی رو برداشتم دیدم دسترسی ندارم
فلذا یک مدت فقط این جا هستم😹

از نوشتن نکات منفی و انرژی منفی بودنم جلوگیری می‌کنم و این خوبه 🫂

شکست هم به اندازه کافی تجربه می‌کنم
اینم حتی خوبه
چون دارم یک چیزایی رو یاد می‌گیرم

امشب بعد مدت‌ها با کلی کاری دارم و باید انجام بدم، بدون استرس نشسته بودم
ذهنم قفل نبود
خدا رو شکر
بیش باد✨

آثار میویی در قلعه به جا مانده از ماد‌ها😹
+قطعا سنگ فرشش جدیده

یادم بمونه تور رو ثبت نام می‌کنم، اعداد رو دقیق بپرسم ببینم واقعیه یا نه
واقعا خنده داره🙂🤣

این تور دو و نیم روزه، واقعا دو نیم روز نبود🤣
یک و نیم روزه🤣
بعد می‌‌خواستم چمدون بیارم:))))))))))))

یکم پادکست گوش دادم
یکم از کتاب رو آخر هفته قبل خوندم
کارایی که می‌خواستم آخر هفته برسم رو نتونستم برسم

از برنامه دو هفته قبل به اون پنجاه صفحه نرسیدم
و ورزش رو هم از دست دادم
ببینم این هفته پنجاه صفحه رو میت می‌کنم یا نه

تصمیم برای هفته آینده اینه که کمتر غر بزنم
و مسائل رو با بقیه کمتر به اشتراک بذارم.
این کتاب رو هم ۵۰ صفحه بهش اضافه کنم:)

چرا باید تو خواب دستگاه مرگ با برق رو بخوام تست کنم؟:))

من واقعا تو شرایط عادیم نیستن
و نمی‌دونم چرا داره عادی نمی‌شه همه چی
خوشحالی در حد چند ثانیه:)

اخبار رو دنبال می‌کنم اما واکنشی ندارم...

همون اول کار که حس کردم می‌خواد تشویقم کنه، گفت علاقه ندارم
همیشه اینقدر بد نبودم
می‌ذاشتم بقیه صحبت کنن و تهش یک جوری با خجالت رد می‌کردم
شاید از نصیحت بردم
نمی‌دونم

امشب زیادی دل گیره

دیشب هم زیبا بود برخلاف امشب

پیاده‌روی دیشب خوب بود🎈

همچنان فروپاشی ادامه داره...
این همه بی حسی و بی حالی اذیت کننده.اس😭

امروز ظهر نزدیک بود بخوام همه چی رو رها کنم و برم🥲

واقعا بعضی روزا عجیبه
همین طوری بیداری ولی دوست نداری کاری انجام بدی🥲

بعد مدت‌ها از این شهر یک ۲۰ کیلومتری دور شدم🤣

من نیاز به فروپاشی دارم ولی شرایط مهیا نیست
نمیتونم دو روز رها کنم برای خودم باشم😞