Hinami🦋

هیچ راهی برای فرار نیست؟

کاش وقتی دارم از احساساتم حرف میزنم آدما نیان راجب کاتانام بگن

این آدما هیچ علاقه و اعتماد و آرزوی خوبی برام ندارن اما کنترل زندگیم دستشونه

یه سری از آدما واقعا بود و نبودشون تو زندگیم تاثیری نداره

کاش میشد همچی و ول کنم
واقعا
کاش یه تغییری تو زندگیم ایجاد میشد هیچ چیز و هیچ کس نیست که دلم بهش خوش باشه واقعا نمیدونم هدفم چیه از ادامه زندگی

من تقریبا ۹۹ درصد اوقات توی زندگی روزمره یچیزی میپرونم که از سر خودم باز کنم اون موضوعو میرم اصلا با حواس و فکر شده نیست کارام بعد بقیه خیلی همون چیزایی که پروندمو جدی میگیرن بابا خبری نیست شل کنید
البته برای یه عده و یه سری کارا کاملا تمرکز میکنم

اوکی نفر بعدی که باید توی دوستام حذف شه مشخص شد

اونی که باهاش کار میکنم واقعا سر یه سفارش کار هر بار دعوامون میشه اینقدر که توقع داره از من هربار میگه صدات مثل قبل نبوده خیلی خشک جوابمو میدی تو با من مشکلی داری؟ احساس میکنم یه مسئله ای این وسط هست، بابا کاره عجبا میخوای لاس بزنم باهات؟۵ باره ازش میپرسم کارو برا کِی میخوای جوابمو نمیده حالم بد شد.

ممنونم🥺🥺

با وجود این که اهل آرایش نیستم اونقدر و رژ فقط دوست دارم واقعا احساس میکنم بدون همون صورتم هیچ روحی نداره و نازیبام

همه پولام قراره تموم شه 😢

اصلا حالم گرفتس اخلاقم خیلی بده از نظر فیزیکیم کلا نابودم چیه این پریودی زندگیمو نابود کرده

دارم فراموش میشم

واقعا من هنوز چیزیو نمیشناسم که بدتر از پریود باشه کاملا بدن آدم یه مدت زمان زیادی میریزه به هم اونم به طرز وحشیانه ای

من یه آپشن خیلی باحال دارم اونم اینه که آدما جذبم میشن بام ارتباط برقرار کنن بعد این بنده خدا ها که نزدیک میشن میگن وای نه بعد دنبال راهن که برن فقط دیگه بعدم ارتباطه قطع میشه
دوستان تازه از نزدیک ندیدینم😂

عامو این بلو اسکای چه مودیه
هرموقع بخواد میزاره بیام هرموقع هم نخواد نه

اینکه نمیتونم عینک بزنم یه مدت باعث شده هی سردرد بگیرم خصوصا وقتی پشت سیستمم

مرسی عزیزدلممم بوس بهتتت😍😍

تازه باز شد بلو اسکای دیروز بود

برای آزمونم خیلی استرس دارم احساس میکنم در مقابل سوال هیچ ایده ای نخواهم داشت و نتونم دانشگاهی که میخوام قبول شم و از استرس نمیرم تمرین کنم و خب نمیدونم نتیجه چی میشه خیلی ناامیدم و خیلی خودمو مقایسه میکنم کاش آرامش بیشتری داشته باشم احساس میکنم من اصلا مناسب هیچ رشته و شغلی نیستم و پول هدر میدم.

بعد از یک ماه بابام از سفر برگشت و مثل یه گربه نشستم پای چمدوناش که بهم سوغاتیمو بده.

ممنووونم🥳

خیلی خوبه اینجا خلوته حرفام میمونه برای خودم و دوستایی که برام نزدیکن