's Avatar

@maastvapiaz.bsky.social

16 Followers  |  10 Following  |  155 Posts  |  Joined: 04.07.2023  |  1.4883

Latest posts by maastvapiaz.bsky.social on Bluesky

دوپامین و آدرنالین و سروتونین همه با هم بالا اومدن وقتی این پسره رو دیدم.

12.07.2025 22:01 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

وای کراش سابقم می‌بینه کله‌م کیریه مثل سابق نمیاد صحبت‌ کنه و‌ آرومم کنه. هرچی می‌کشیم از شماستاا آقاا. هم‌ من آنلاینم هم تو، ولی غرورت آنلاین‌تره.

05.07.2025 10:17 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

بعضی وقتا مثل الان هم می‌گم کاش ۱۴۰۱ نمی‌ترسیدم و موقیعتش فراهم می‌شد که همونجوری که می‌خواستم، برم و احتمالاً کشته شم. چون اون خیلی مرگ باافتخاری می‌تونست باشه در حالی که الان هرکاری کنم یکم بزدلانه به نظر میاد.

05.07.2025 10:00 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

یه جنگ و یه شبه پنیک اتک رو گذروندم و هنوووز برنگشتم به سیگار. اوف بابا تو دیگه خیلی جدی گرفتی همه‌چی رو مبینا خانم.

05.07.2025 09:37 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

یعنی هر فاکینگ دفعه، هر-فاکینگ-دفعه برمی‌گردم اینجا یه گه جدید به تروماهام اضافه می‌کنن. قشنگ دیگه نا ندارم و هنوز حدوداً ۲ ماه دیگه مونده از این عذاب اجباری. بدبختی اینه چندتا قرص دیگه خوردم و حوصله‌ی تداخلشون با پوکساید رو ندارم وگرنه الان انقدر مضطرب ننشسته بودم اینجا تایپ کنم.

05.07.2025 09:34 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

مامان افسرده‌م تقریباً برای اولین بار بهم گفت دوستت دارم (توی پیام خشک ولی خب). داداشم که توی پروسه‌ی ریکاوریه رو از راه دور خوشحال کردم و خندید. با دوست‌هایی که خیلی وقت بود اینترکشن درستی نداشتم حرف زدم و فهمیدم هنوز هم دوستم دارن. در نتیجه‌ی تمام اینها بعد از مدت‌ها گریه کردم.

12.05.2025 22:55 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

یه حس وسط‌بازی گهی دارم واسه خودم که در کنار اینکه سوسایدالم، نمی‌خوام علائمی ازش رو نشون بدم و بذارم اتفاق بیفتن که راه رو برای برگشتن به زندگی عادی برام سخت‌ کنن. مثلاً اقدام ناموفق یا سلف‌هارم یا عوض کردن روتین زندگیم و روابطم با بقیه یا درس نخوندن. چون می‌دونم انجام یکیشون هم کافیه برای قطعی شدنش.

12.05.2025 21:10 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

این کسکش‌ها تا سابقه‌ی مشروط شدن یا اقدام به ﷼ ناموفق نداشته باشی جدیت نمی‌گیرن و فکر‌ نمی‌کنن آنچنان نیازمند توجه ویژه‌شون هستی.

07.05.2025 22:00 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

در همین لحظه هم‌اتاقیم اون ورژن قدیمی همراه با کلی نویزِ سلطان قلب‌ها رو گذاشت، خواننده شروع نکرده بود که اون یکی هم‌اتاقیم پرسید دورچیه؟

01.05.2025 22:07 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

یه دونه دیگه عکس AI generated برای انفجار بندر فاصله دارم با دیوونه شدن.

29.04.2025 18:40 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

من واقعاً ناراحت می‌شم بقیه رو با اینکه "دوباره افسردگی/اضطراب فلجم کرد" و "دوباره ورزش رو ول کردم" و "دوباره دارم زیاد سیگار می‌کشم" و کلاً نشونه‌های بی‌عرزگیم اذیت کنم ولی واقعاً بدشانسم که اینجوری می‌شه‌. نمی‌خوام اینجوری شه ولی بدشانسم.

20.04.2025 19:24 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

دوباره همون پام که ترم اول آسیب دید و توی گچ رفت آسیب دیده. فقط می‌خوام زار بزنم.

20.04.2025 18:32 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

دوستم برده بودتم تو نمازی می‌چرخوندم، داشتم فکر می‌کردم یه روزی واسه سوساید احتمالش هست بیارنم اورژانس اینجا زیر دست خودش. کیرم تو مغزم که دیدن نمازی رو با سوساید مرتبط می‌کنه.

20.04.2025 18:04 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

این هفته خیلی یهویی سنگین شد همین الان می‌خوام برم زیر پتو تا چهارشنبه در نیام.

19.04.2025 15:53 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

قدرت تاب‌آوریم در مقابل بعضی رفتارا که باعث می‌شن عنم بگیره انقدری عجیبه که باید مورد بررسی علمی قرار بگیره و رساله روش نوشته بشه.

17.04.2025 17:58 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

روانشناس اولیه که علائم و افکارم رو پرسید و پرونده رو تشکیل داد گفت بنظرم حتماً باید دارو بگیری. قشنگ دارم پیش‌بینی می‌کنم قراره تو یه سراشیبی جدید برم. فقط امیدوارم تا دفعه‌ی بعدی که برمی‌گردم خونه جواب داده باشن و به گا تر از قبل نرم.

16.04.2025 20:44 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

بابام بهم می‌گفت من می‌دونم که تو می‌تونی و روم نمی‌شد بهش بگم همون بگا دادن‌های تو توی بچگیم بود که باعث شده من نیازمند به شنیدن همچین چیزی باشم و تو این وضعیت باشم. مقصرش همه‌تونین وگرنه من اینی که هستم نشده بودم.

11.04.2025 19:18 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

به احتمال زیاد این اضطرابم دیگه مثل قبلاً‌ها قابل کنترل نباشه و محبور باشم خودم رو به دوا درمون ببندم.

10.04.2025 20:47 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

هفته‌ی بعد به نفعشه خوب بگذره وگرنه خون من گردنشه (گه می‌خورم فقط نهایتاً گریه کنم).

10.04.2025 20:45 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

مطمئنم جدی کل تعطیلات رو با مشکل خواب و اضطراب و حالت تهوع بگذرونم. همه‌ش به لطف این محیط هست. چه شهر، چه خونه و چه اتاقم که همه‌شون الان خیلی خیلی بهتر از سال‌های قبل که می‌تونستم تحملشون کنم شدن ولی انگار من عوض شدم‌.

22.03.2025 23:24 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

درست نشد ولی حداقل پروسه‌ی آشتی کردنم با این دوست سابقم به طرز عجیبی (اگه واکنش‌هاش واقعی باشن) خوب پیش رفته و یه کورسوی امیدی گرفتم که می‌تونم پل‌های خراب پشت سرم رو یکم درست کنم‌ و تو این شهر یکم زندگی کنم.

22.03.2025 23:12 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

بعد از اسفند ۹۹ این تخخخخمی‌ترییییین اسفندیه که دارم می‌گذرونم. اون یکی به عید هم کشید و خودم و دوستام رو به گا داد. این یکی هم احتمالا همین می‌شه.

17.03.2025 00:41 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

جدی دلم می‌خواد مثل این هنری‌ها تو یه شهر دیگه خونه یکی از دوستام تلپ شم، معتاد یه دراگ ارزون بشم، یه کار جنرال تمام‌وقت داشته باشم و دانشگاه رو انصراف داده باشم یا اخراج شده باشم. تنها راهی که می‌شه ربطی به این شهر و خونه نداشته باشم و حداقل یه آرامش توهمی داشته باشم (وقتایی که دراگ می‌زنم) همینه.

15.03.2025 19:47 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

برای اولین باره که می‌خوام به مامان یا بابام زنگ بزنم و زار بزنم و بگم هر کاری کنم خودم و اونا بیشتر هی اذیت می‌شیم. نمی‌دونم چه گهی بخورم ولی این رو می‌دونم که تقریباً هر سناریوی ممکن و هر گهی که بخورم به یه طریقی زندگیم رو خراب‌تر می‌کنه.

08.03.2025 01:13 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون، اگه این قضیه درست نشه خیلی سوسایدال‌ می‌شم و یه عمق جدید و عمیق‌تری از بدبختی و افسردگی رو باز می‌کنم برای خودم.

08.03.2025 00:27 — 👍 1    🔁 0    💬 1    📌 0

من واقعاً نمی‌دونم الکی حساس شدم یا واقعاً جدیداً دارم زیاد بولی می‌شم. =((((

07.03.2025 00:17 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

بعضی وقتا مثل الان دلم می‌خواد بالا بیارم ولی نمیاد.

07.03.2025 00:14 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

دروغ چرا، یکم که بیشتر این Anora جلو رفت تریگرم کرد و تا یه حدی چند سالِ گذشته‌ی خودم رو آورد جلوم و تازه قبولش کردم که منم سر رویای سیندرلا بودن رو یکی بهتر از خودم سرمایه‌گذاری می‌کردم. یا اینکه چرا یکی دیگه و دوستاش مثل لیترالی جنده خیابونی‌ها باهام برخورد می‌کردن چون کسی بهم یاد نداده بود که چی درسته.

06.03.2025 22:48 — 👍 2    🔁 0    💬 0    📌 0

دلم نمیاد به بابام بگم این پولا رو خرج کسکلک و ددر دودورِ من نکن، خرجِ قرص و تراپیم کن از این به بعد.

03.03.2025 18:35 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

امروز هرکی تونست رید بهم و رفت. هیچی هم جلوشون نگفتم ولی مثل سگ باعث شدن روز مفیدم کوفتم شه.
اگه تو روشون چیزی می‌گفتم یا حتی الان می‌تونستم یه پرایوسی پیدا کنم که گریه کنم بهتر می‌‌شد ولی کیرم توش که هیچکدوم رو نمی‌تونم/نتونستم.

02.03.2025 20:49 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

@maastvapiaz is following 9 prominent accounts