Eoaneh

قردادم تموم میشه این ماه و گفتن احتمالا دوماه طول میکشه تا پروژه جدید تعریف کنن و من دو ماه بیکار میشم، چون میخوان تو پروژه جدید با من همکاری کنن. مساله اینه که حتما فقط دو ماه طول میکشه؟ بهشون اعتماد کنم یا نکنم؟

چرا وقتی مسئول آی‌تی شرکت گفت، هر وقت کاری نداشتی کیس‌ت رو بده من، هاردش رو برات عوض کنم. گفتم باشه هر وقت، وقت داشتم بهتون میدم

پرا من باید برای این زن و شوهر مسن تو سریال که برای سالگرد ۶۰ سالگی ازدواجشون جشن گرفتن گریه کنم؟

دوباره اعصابم داغونه و مودم هی عوض میشه و نمیدونم چمه. چکار میکنم؟ سریع میرم تقویم پریودم رو چک میکنم و بله دو هفته مونده.

سه شنبه از سر کار اومدم رفتیم مهمونی خونه دوست مامانم. مامانم میگه چهارشنبه بعد از ظهرم قم میخوام برم خونه اون یکی دوستام توام میای؟ بببینید من خیلی خوشحالم که مامانم با دوستاش در ارتباطه ولی همون مهمونی اولی هم سخت بود
این یکی رو دیگه نرفتم. گفتم فرداش کقت دکتر دارم نمیرسم از قم برگردم برم دکتر

بعد دقیقا همین موقع که مین این حالیم باید با این آهنگ آشنا بشم؟
https://open.spotify.com/track/5HYyAVGMWY68MhGqVGI5DI?si=kKUXNLejSHedlTFINaMZPQ
قشنگ دلم میخواد وسط ستلن تو شرکت بشینم گریه کنم

چرا اینجا نمیشه آهنگ شیر کرد؟

الان دقیقا از اون موقع‌هاییه که حالم از خودم بهم میخوره

از اون طرفم حس میکنم چرا با ۱۲ سال دیدن سریال کره‌ای هنوز هیچی کره‌ای حالیم نیست؟

حس میکنم هرچی ژاپنی بلد بودم یادم رفته

همون‌ها که سر این آلبوم ها کره‌ای بساط داشتن. تا دیشب هم بحث بود

وای اینا هنوز دراماهاشون ادامه داره

حالا تکلیف آلبوم‌ها من چی میشه؟
فکر کنم اولین و آخرین تجربه‌ام بشه

باورم نمیشه من اون روز نشستم چند هزار‌تا پیام رو خوندم. تک تک
چرا؟ چون که اونی که از اون اول اومد گفت من به ماری گفتم وسایلش رو نمیفروشم و من چت‌ها رو نمیخوندم رو من ازش دو تا آلیوم خریدم که داره میاد ایران. الان دیگه نمیدونم این‌ها قراره به دستم برسن؟ نرسن؟ قراره آکبند دستم برسن؟ نرسن؟

اون گروه بودن رو لو داد. ماشاالله همه‌اشون هم امدن گفتن من نبودم دستم بود تقصیر...
هیچ کدوم گردن نگرفتن. بقیه هم میگفتن که ما نمیگیم شما دزدید. ولی چرا نیومدید بگید که این اتفاق‌ها داره می‌افته. بعد از اون بدبختی هم که تهمت اشتباه بهش زده بودن هم معذرت خواهی کردن.

یادم رفت بقیش رو بنویسم، خیلی زیاد بود.
خلاصه که یکی تو اون چت‌ها بود که اموال بقیه رو برای خودش برمیداشت که یه عده حدس میزدن یه بدبختیه، اونم اومد گفت من نیستم. بقیه هم میگفت چرت نگو، ما میدونیم تویی. در حالی تهش معلوم یه نفر دیگه بوده. اونم اومد زیر یه دقیقه اسم همه کسایی که تو

بعد بقیه میگفتن خب کی تو اون چت‌ها بوده پس؟ ماری با خودش که چت نمیکرده؟! ماشالله هیچ کی هم گردن نمیگرفت. همه به اون دختره میگفتن اون دوستت که این چت‌هارو بهت داده، یه ساله این چت‌ها رو داده چرا صداش در نیومده. اون کیه؟ اون رو نیشانم بده.

یکی دیگه رو هم که اسمش رو تو چت‌ها پوشونده بودن رو بفیه حدس زدن که خودش اومد گفت من بودم من خبر ندارم ( من دستشویی بودم) من کلا هیچ چتی رو نمیخونم. فقط از اون اول گفت "ماری به من گفته بود این وسایل اضافیه نمیخوام فلانی‌ها بفروشنش، تو بفروششون. منم بهش گفته بودم من نمیفروشم. قضیه هم تموم شده بوده"

بعد از این اسکرین‌ها مردم اومدن ریختن که ما که میدونم اری چه کثافتیه، یه چیز جدید بگو. ولی شما که تو اون گروه بودید یا همدستش بودید یا هیچی نگفتید چرا؟ باید اسم همه اعضای اون گروه رو بگید معلوم شه. از اون اول که دختره اومد گفت من خبر نداشتم نمیدونم کی عضو بوده من با ماری قهرم. :)

بعد معلوم میشه همون موقع‌ها که ماری از اون بیچاره‌ها میدزدیده این‌ها حدود ۱۰ ۱۵ نفر با ماری تو یه گروه دوستانه‌ای بودن که اسکرین‌هاش در میاد با هم دیگه وسایل مردم بدبخت رو بین خودشون خیرات میکردن و چون با قیافه طرف حال نمیکردن ( البته اینجا فقط خانم ماری بوده) تصمیم میگرفتن خرید‌هاش رو بهش ندن.

حالا که خیلی وقت از اون موقع گذشته و تقریبا همه فهمیدن این خانم ماری چه دزدیه، پریشب یکی میاد و یه نامه بلند و بالا مینویسه که ماری یک ساله پول من رو خورده و اینم مدرک. و یه سری اسکرین شات پست میکنه.

ولی این ادمین‌ها یواش یواش متوجه میشن که چیز‌هایی که خرید کرده بودن و به دستشون نرسیده بوده هی کم کم به عنوان موجودی تو چنل این خانم ماری به فروش میرفته. یعنی ماری برداشته بوده برای خودش ( چیزی رو که یه بدبخت پول داده بوده براش بخرن) بعد به اسم بی صاحب ماری میفروخته به بقیه. که گندش درمیاد و بساط میشه

ادمین‌های شاپ هم میرن از بقیه‌ی شاپ‌ها درخواست کمک میکنن تا یکیشون که صاحبش ماری نامی بوده قبول میکنه بار رو براشون بیاره ایران. بعد آوردن ایران میگن یه سری بار‌های این بچه‌ها با بار ماریزقاتی شده بوده و یه سری کم بوده و این چیز‌ها. یعنی اون‌ها که کره بودن نفرستاده بودن.

قضیه از این قرار بوده مثل اینکه حدود یه سال پیش ( دقیق نمیدونم) یکی از این شاپ‌ها یه باری داشته. بچه‌ها پول داده بودن و این‌ها خرید کرده بودن براشون. بعد این‌ها پول اینکه بار رو بیارن ایران نداشتن. انقدر کره مونده بوده که هزینه نگداری انبار هم بهش اضافه شده بوده و نور علی نور.

دیروز تلگرام یه بساطی بود سر این شاپ‌هایی که از کره آلبوم و این جور چیز‌ها میخرن.

ولی جدا نیاز دارم که یه تایمی رو تنها باشم. به حال خودم باشم. کسی کارم نداشته باشه
اصلا کلا کسی نباشه

انگار اینکه از چهارشنبه تا جمعه تعطیل بودم برام کافی نبوده. دلم میخواد یه روز دیگه تعطیل باش در حالی که دخترم میره مهد من خونه برای خودم تعطیل باشم.

باتری اجتماعیم تمومه. الان فقط مرگ جوابه

اوه راستی دختره گفت خودش انجام میده کارش رو و پاره وقت میمونه. از اونجایی که مسئولیتم بیشتر نمیشه خوبه. ولی رو سیستمش حساب کرده بودم😔

تعطیلمون کردن