سرعت باد هستاده صداش صد و بیست. 🫨 اسیر شدیم.

جعبه‌ی مودمی که باید پس بفرستم یه جوووری چسب‌مالی کردم که انسان برای دشمنش چشب بزنه. طوری که بکوبی به دیوار محتواش آخ نگه. بعد اومدم بریزم دور آشغالارو، دیدم سه‌تا برچسب شکننده هم فرستادن بزنم روش و نیازی به این حجم چسب نباشه.
که متاسفانه ندیدم :))
کسی‌که باز میکنه فحشم خواهد داد.

تو سرما که بیرون میرم بعدش فقط دوش آب گرم برام کارسازه. میلیان‌ها پتو و لباس هم اونطوری نمیتونه درونمو گرم کنه. انگار همه‌ش سوز میه.
قبلا فکرکنم اینطور نبودم. البته شاید قبلا اصلا اینقدر سرما نکشیدم!

آره دیگه، همینه آبرو.

دلم واسه دوستام خیلی تنگ شده اما اصلا حوصله‌ و انرژی سفر به اون ممکلتو ندارم. کاش یه کپی پیستی چیزی میشد کرد.

چرا اینقدر با‌دکنک دوست دارم؟
تو کل عمرم به یک اندازه بدون تغییر از دیدنش ذوق میکنم و نماد شادیه برام.

مغزم دستور داد که کر شم اول مکالمه :)))))

طرف اومد اینترنت خونمو عوض کنه، اولش خودشو معرفی کرد، گفتم میشه انگلیسی حرف بزنی؟ گفت دارم انگلیسی حرف‌ میزنم :)))))

دیدنم* اینجام ادیت نداره :(

کائنات داره به طرق مختلف منو هول میده بشینم سوپرانوز ببینم. آخه میدونید که برای کائنات هم خودم خیلی مهمم، هم سریال دیدمم هم سوپرانوز :))

به نظرم گزینه‌ی دوم.

من اصولا مشکل هورمونی و افسردگی با سرما نداشتم و ندارم. ولی واقعا ازم خوشم نمیاد، آخه این چیه. همه‌ش دست و پای آدم سرده، یه بیرون میخوای بری باید معادله دومجهول حل کنی چی بپوشی. تفریح نمیشه کرد. یه باشگاه چیه؟ باید خودتو فشار بدی پاشی بری.
یه خواب زمستونیم که نیست تو خلقتمون.

یه پایان بهتری ساختم براش. پاشدم فرمو نوشتم، یه زرشک‌پلو‌ی جایزه پختم برای اینکه خودمو از تخت کَندم و زیر درختان زیتون کیارستمی دیدم.
پایان هفته‌ی بهتری شد.

امروز به معنی واقعی کلمه wasted بوده. دیر روزو شروع کردم ولی حتی درست استراحت نکردم و نخوابیدم به خاطر سرو صدا.
همین الانم از بی‌خوابی سرم درد میکنه و نمیتونم بشینم این فیدبکه‌رو پر کنم که یه کاری کرده باشم حداقل.

چرا کنسرت رو میذارن روز چهارشنبه در یک شهر بسیار رندوم که شاید شب پابلیک ترنسپورتش به فنا باشه که گرین‌دی گذاشته. 😒

به به آقا لانتیموس هم فیلم جدید داره. یه سرچی کردم ظاهرا یک ماه دیگه اکران میشه و وسط خوشحالی ازینکه اولین فیلمیه که ازش تو سینما میتونم ببینم باز یادم افتاد من هنوز نتونستم یه سینمایی پیدا کنم که زیرنویس انگلیسی باشه.
البته انتظار معقولیم نیست ولی خب :))

یه تبلیغ کارگاه آنلاین نمایشنامه‌نویسی دیدم خیلی قلقلکم داد برم.
البته اولش فککردم من که نمیتونم به زبون فارسی نمایشنامه بنویسم دیگه، ولی بعدش دوباره فککردم مگه هرچی یاد میگیریم برای اینه که به انتهاش برسیم.
خلاصه امیدوارم پرداخت غیرریالی داشته باشن.

توییتر و اینستارو پاک کردم. از سوشال مدیا خسته نشدم ولی از آدما چرا. بین اینکه اکانت جدید بسازم تو توییتر دو به شک بودم که یادم افتاد اینجا هست.
فلذا با سلام و عرض ادب.

از چه لحاظ؟ :))

به به 😍 از سوپرمارکت‌های معتبر میتونم همین‌جا بگیرم؟

این خیلی عجیبه که وسط جلسه نشستی یهویی مزه‌ی کلوچه لاهیجان میپیچه تو‌مغزت! درصورتیکه هیچوقت خوراکی مورد علاقه‌تم‌ نبوده اصلا.

نخیر خانم این برا‌ی همه ساکنین نیست شما برگزیده‌ای. به ما جدا نمیدن با حقوق هرماه میدن🥲

من همه‌ی زمستون به امید روزایی مثل امروز سرمارو تحمل کردم.لیترالی با «اینا زمستونو سر کردم».

آره :))) خیلیم آروم و در صلحه همه چیز.

داره، من ندیدم. 👩🏻‍🦯

این حس خلوتِ بازکردنِ یه اکانت تو سوشال مدیارو مدتی بود تجربه نکرده بودم. بوی دوران جوانیم رو میده 😛 حالا بگردیم دنبال معاشر.

دارک مد نداره بلواسکای. پس احتمالا بک‌لاگشون پر از استوری ساپورت دارک مده که سگ سمتش نمیره درستش کنه.

باتشکر از دعوتنامه دهنده 😍🥹

Holla!