Rojinh

رونقی

بازم توییتر شده هدی رستمی.وقتی ح.ر زندگی‌ هدی رو گذاشت روی اینستاگرام، که کار سختی هم نبود، ارشمیدس‌وار مشغول جلب توجه‌ها بود،هربار انگار کاشف چیزی بود که تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد!شد عامل فحاشیای تند و رکیکی به این زن و خانواده‌ش.اما زمین گرد بود و حیثیت خودش و خانواده‌ش جوری رفت که بدجور برده بود.

«و تو به تنهایی، جهان منی…»

بودم آن روز در این می‌کده از دُردکشان
که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان

کسانی که داخل ایران زندگی می‌کنند رو بابت اشتباهاه سیاسیشون «نقد» کنید اما سرزنش نکنید. نکنید!

خواب چون درفکند از پایم
خسته می‌خوابم از آغازِ غروب
لیک آن هرزه علف‌ها که به دست
ریشه‌کن می‌کنم از مزرعه، روز،
می‌کَنَم‌ْشان شب در خواب، هنوز…

احمد شاملو، باغ آینه، خوابِ وجین‌گر، ۱۳۳۸ (؟)

خیلی از حسینی‌ها در طول تاریخ حماسه آفریدند واقعا. حماسه‌ها!

د‌ نه د. تذکرة‌الاولیاست مگه. رمز پیروزی اینه پلن رو یه جوری بچینی که حرکت بعدی حریف رو پیش‌بینی کنی.
پس چی شد؟ 😅 پیش‌بینی.

واقعا برای عرصه دولت یک‌سری در سودای کسانی هستند که اصلاً و ابداً دنبال هیچ‌گونه اقتدار و قدرتی نباشند، یا این‌که همین‌جوری گذری و به‌شوخی این‌چیزارو می‌گند؟ من داره باورم می‌شه اینا از آزادی اینه می‌خوان! خیلی جدی‌اند آخه.

می‌گه: فاشیست بود، تبارش عرب بود بی‌ریشه‌ی حرومزاده!

اکی.

برای من ماجرای مردی را نقل کرده‌اند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب‌ها بر کف اتاق می‌خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که رفیقش از آن محروم شده بود. چه کسی، آقای عزیز، چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟

کامو / سقوط

احتمالاً ناخوداگاهِ جنابِ حافظ هم ضرب شستِ خارق‌العاده‌ای نشونش داده که گفته:
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید/گر از میانه‌ی بزم طرب کناره کنم

با تپش قلب خوابم برد که خواب دیدم بابام اومد تو اتاق و مطابق معمول آروم گونه‌مو بوسید و رفت. واقعاً به خواب آرومی فرو رفتم. ولی بعدش که بیدار شدم، وسط قلب واقعیت باز این قلب نااهل چنان می‌دوئید انگار که با خودش مسابقه گذاشته باشه تا به خط پایان برسه!
عجبا که خودِ ذهنِ حاذق دقیقاً می‌دونه علاج واقعه کجاست!

اونجا که داریوش می‌گه: ای وااای… مبادا دروغ گفت…

طرف تندترین نقد سیاسیش در حد آروم‌ترین نقد فلان اصلاح‌طلبه، بعد کل مانیفست پارتیزانیش اینه که آره ما هرچی می‌کشیم از اصلاحاته… باشه خب ولی اینام نبودن تو چه‌جوری صاحب برند «اپوزیسیون» می‌شدی آخه مرغ حق‌گو؟

بمونه یادم نره:

ارزش:

۱. بها؛ قیمت.
۲. اهمیت.
۳. شایستگی.
۴. (اسم) (جامعه‌شناسی) معیارهای مشترک در جامعه برای ارزیابی مناسبات فرهنگی.
۵. (اسم) قدر؛ مرتبه.

«فرهنگ فارسی عمید»

حضرت سعدی این‌جوری عاشقانه می‌فرماد:

ای آفتاب روشن و ای سایه همای
ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی
من با تو دوستی و وفا کم نمی‌کنم
چندان که دشمنی و جفا بیشتر کنی

لا لا لا لا گل مریم
شکسته حرمت آدم
شدیم آواره عالم
چرا تشنه به خون هم

مراجعه‌ی جان‌گداز!:))

بدین‌گونه
زمزمه‌یی ملال‌آور را به سرودی دیگرگونه مبدل یافته‌ایم
بدین‌گونه
در سرزمینِ بیگانه‌یی که در آن
هر نگاه و هر لبخند
زندانی بود،
لبخند و نگاهی آشنا یافته‌ایم
بدین‌گونه
بر خاکِ پوسیده‌یی که ابرِ پَست
بر آن باریده است
پایگاهی پابرجا یافته‌ایم...

ا.بامداد

انصافاً قدم به قدم استعدادهای مدیریت کل ارشاد داریم فقط کشف نشدند!

هم‌زمان باید ح.ر زدایی هم کنیم از این فضا! تبارشناسی این‌دسته رو با دقت و بی طرف پی بگیرید دائم بن‌بسته و آسیب. حجم سوالات زیاد شده؛ یا بکش کنار و جا رو برای دغدغه‌مندان باز کنید یا منتظر باشید حیثیتتون رو عبرت هر کنش سودجویانه کنند.

دیروز تو کافه صدوبیست تومن دادم فقط شربت عرق کاسنی و نعنا سفارش دادم. حالا اصن قیمت به درک، سلیقه‌م چرا شبیه پیرمردا شده؟

عموم در آستانه هفتادسالگی تا پارسال چنان از سرمایه‌داری و عصرش و مشتقاتش نفرت داشت که هرگز گوشی نخرید! یعنی فاز درین حد که اصلا مرگ بر هرگونه تکنولوژی که انسان رو به اسارت خودش درمیاره! دیروز دیدم تو تردز برام کامنت گذاشته و کماکان فعاله! اینجاس که ابی می‌گه: ای هم‌قبیله، تو‌ مانده بودی، تو هم شکستی!

جدی حس این راننده خطی‌ها رو دارم که تو ایستگاه داد می‌زنن سد‌خندان دو نفر! نبود؟!

خب این‌جور که از شواهد و قرائن برمیاد اینجی کلیش واس ماست. :)))

پرطمطراق‌ترین و گنده‌ترین نصایح اخلاقی رو از زبان کسانی شنیده‌م که کمتر از بقیه به جلوه‌ها و آداب اخلاق پایبند بودند. اون‌هایی که کمتر تذکر اخلاقی می‌دادند، ناخوداگاه پرستیژ اخلاق‌مدارنه‌شون رو حفظ می‌کردند.
[از تجربیات روزمره]

فضا به جوری شده که اگه شما رو در طول روز روی اینترنت رویت نکنن فکر می‌کنن کلا موجودیت نداری، نیستی، خوابی، گرفتنت و… یه مدت که باشی این‌طور می‌شه که اینارو به کرات می‌شنوی اگه نباشی، : چرا نیستی؟ کجایی؟ چیزی شده؟ چرا روزا نیستی شبا هستی؟ خواب نداری؟ چرا روزا هستی شبا نیستی؟ کجا بودی مگه؟!!نمی‌فهممت!!

پل استر عزیزم می‌گه: «هر نويسنده‌اي به يك خواننده معتمد احتياج دارد؛ كسي كه نظرش نسبت به كار نويسنده مثبت باشد و بخواهد اثر خوب از كار دربيايد. ولي اين خواننده بايد صداقت داشته باشد. اين شرط ضروري كار است؛ بدون دروغ، بدون تشويش بي‌جهت يا ستايش از چيزي كه به نظرش سزاوار ستايش نيست.»
شما بگو هر آدمی.

رایج‌ترین نظر بعد از دوستیام: به اشتباه فکر می‌کردم خیلی خودتو می‌گیری اما بعدش نظرم به کل عوض شد. راستش اصلا این‌طوری نیست. اشتباه نمی‌کردی. آخه من چه صنمی با شما داشتم؟!:))