من و تو
دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم.
تنگ در آغوش هم
خوابیده در قفسه های کتابخانه ای روستایی!
گاهی تو را گاهی مرا، تنها به سبب
تشدید دلتنگی هایمان
به امانت می برند.
:)
عباس معروفی
@mohammadqorbani.bsky.social
Medical student👨⚕️🩺🏥
من و تو
دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم.
تنگ در آغوش هم
خوابیده در قفسه های کتابخانه ای روستایی!
گاهی تو را گاهی مرا، تنها به سبب
تشدید دلتنگی هایمان
به امانت می برند.
:)
عباس معروفی
عاشق شدن مثل نماز است، وقتی نیت کردی دیگه نباید اطرافت رو ببینی.
26.08.2025 15:08 — 👍 1 🔁 0 💬 1 📌 0غم دل نگفته بهتر؛ همه کس جگر ندارد...
26.08.2025 15:08 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0تو برایم همه یی، من همگان را چه کنم🖤🥀
26.08.2025 15:08 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0در زندگی من سه چیز وجود دارد: ناتوانی از حرف زدن، ناتوانی از ساکت ماندن و تنهایی.
25.08.2025 16:51 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0نمیتوانید ارزش چیزی را بفهمید، مگر اینکه احتمال از دستدادن آن را تجربه کنید.
مارک منسن
روزها و شبها مثل کلیشههایی که قبلا تهیه شده باشد میگذرد. بسیار گند، بسیار احمقانه.
صادق هدایت
مثل سه نقطه شدم، پایانی بیپایان...
حیفِ وقتی که برای این زندگی هدر رفت.
تو هستی من شدی، از آنی همه من
<مولانا>
حتی برای بهشت رفتن هم اول باید مُرد
هیچی بدونِ از دست دادنِ چیزی دیگه بدست نمیاد.
این یه قانونه…!
آخرش که چی؟
24.08.2025 15:15 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0چی شد که اینجوری شدیم؟
24.08.2025 08:30 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0زیبا...
23.08.2025 16:25 — 👍 2 🔁 0 💬 0 📌 0خوار گردی.
23.08.2025 16:00 — 👍 2 🔁 0 💬 0 📌 0یکم شهریور؛ زادروز بوعلی سینا و روز پزشک
روزمون مبارک👨⚕️🎉
چه وقت تموم میشه؟
23.08.2025 08:51 — 👍 1 🔁 0 💬 0 📌 0
"نرسیدن" تنها چیزی بود که بهش رسیدیم.
چشمهایش؛
22.08.2025 15:41 — 👍 2 🔁 0 💬 0 📌 0کجاست؟
22.08.2025 15:14 — 👍 2 🔁 0 💬 0 📌 0انگار در آغاز راه، به تَه خط رسیدم.
22.08.2025 15:12 — 👍 2 🔁 0 💬 0 📌 0