Izzy

خیلی کار خوبی میکنی واقعا. مثلا تا الان که از همه چی باخبر شدیم چی شد؟ منم همش میخوام اینکارو بکنم ولی تا الان که نتونستم:(

منم همین، مخصوصا از دیر شام خوردن خیلی بدم میاد.

آره میگه فلانی با کد تو جوین شده میخوای فالوش کنی یا نه.

هی میخوام واسه خودم نذارم ولی خیلی درد داشت حرفاشون. خیلی.

یه غلطی کردم دهنمو باز کردم یکی از شکایت‌های بچگیمو به مامانم اینا گفتم که نه تنها قبول نکردن که تهش باز من مقصر شدم.

سر و تهشونو بزنی متجاوزن، کاریشون هم نمیشه کرد.

وای واقعا جالب:))))

دلم میخواد بشینم یه کله این کتابه رو بخونم و کنجکاوم داستان به کجا میرسه از طرفی شخصیت اول داستان به حدی ساده لوح و حرص‌دراره که واقعا سرم درد میگیره از کاراش😑

نه کار خوبی کردی واقعا

یه بلاگر استرالیایی دنبال میکنم ک
میگفت که چندسال قبل یه سفر رفتن ژاپن و از اون موقع دلشون میخواد برای چندماه اونجا زندگی کنن. شیش ماه پیش رفتن ژاپن و قشنگ همه جاشو گشتن و الان برگشتن خونه‌شون. واقعا حسادت برانگیز بود سفرشون.

اینجا که کسی نیست اصلا:)

سندرم ایمپاستر داره خفه میکنه منو. لباس مشتری رو تحویل دادم ۱۲۰بار هم گفتم اگه ایرادی داره حتما بیار اصلاحش کنم.
باز الان اشک تو چشمام جمع شده و دارم از دلشوره خفه میشم.

بیدار شدن با صدای زنگ تلفن = گند خوردن به کل روز

فضولیاشون. آخ اینکه انگار وظیفه دارن تو همه چی دخالت کنن و راجع به همه چی نظر بدن. واقعا دو روز که مجبور میشم باهاشون باشم از زندگی سیر میشم.

هدف اصلیم برای مهاجرت فقط همین دوری از فامیله. چقدر از همشون بدم میاد😭

الانم طرفداراش دارن میگن چون داره بر علیه سیستم حرف میزنه اومدن این چیزا رو راجع بهش درست کردن:)

واقعا هر ماه از اینکه انقدر تغییرات هورمون رو ری‌اکشنام تاثیر میذاره تعجب میکنم.

پشمام مردم چه قشنگ پول درمیارن:)

یکی اومد تو دایرکتم گفت هر کد رو ده تومن ازم میخره:)

خود جمهوری اسلامین.

منم دقیقا به همین روش سخت فهمیدم که همیشه کلید باید همراهم باشه🥲

اونو نخوردم ولی میتونم حدس بزنم چه طعمی بوده:)
من میدیدم اینا تو همه غذاهاشون شکر میزنن ولی فکر نمیکردم انقدر شیرین و در عین حال بی مزه باشه.

بزرگترین مارکتینگ دنیا رو این کره‌ایا سر غذاهاشون انجام دادن. یه جوری از این توکبوکی تعریف میکردن گفتیم چه شاهکاریه، ۱۳۰هزار تومن پول دادیم بابتش و واقعا حس میکردم دارم لاستیک میخورم. بی‌مزه و قورت‌ندادنی.

یه دقه رفتم تو بالکن لباسا رو پهن کنم با یارویی که داشت وسط پارک میشاشید چشم تو چشم شدم.

یه کم دیگه مونده تو توییتر برم یقه مردمو بگیرم بگم این کد مال تو، تو رو خدا بیا بلواسکای.

انقدر🤏 مونده بود که سر ست آخر بزنم زیر گریه.
مرگ بر حرکات پا، چرا آسون نمیشه آخه😭

جمله بندی رو نگاه کن تو رو قرآن🤦🏻‍♀️

ده روزه هیچ کیک و شیرینی نپختم و واقعا فکر میکنم روانم از دست داره میره.

انقدر این خارجیا بی‌جنبه بازی دراوردن و داشتن دونه دونه صحنه ها و دیالوگا رو توییت میکردن واقعا دیدم داره اسپویل میشه برام رفتم دانلود کردم دیدم.

دارم میرم به تهران، دارم میرم به تهران💃