Mim

اجازه بدین راجع به لندن صحبت نکنم😉

Kill me

مایه گه گیجه من

قیمت بلیط ۷۸۰پوند. شامل فقط یه کابین سایز و یه آیتم شخصی.
برای صندلی هم ۴۳ پوند اضافه.
عجب دزدهای شدن خطوط هوایی.

به قول خانوم منصف هر کی به نوعی

فهمیدم :))

اول به نظر میومد ماشروم چیزی زدی 😂

باید محصول مناسبت رو پیدا کنی. البته منم ازینا که هزاران چیز می‌زنن نیستم. ولی هیچی نزنم احساس unprotected بودن می‌کنم

من هر روز صبح بعد از روتین پوستی ماتیک قرمز می‌زنم، حتی اگه پیژامه‌مو عوض نکنم. تا آخر شب هم دائم تاپ‌آپ می‌کنم.

خیلی برازنده

قیافه غذا به کنار، نوآوری‌هایی که در غذاها می‌کنه خیلی ناهمگون با اصل غذاست، از راه دور خوشمزه به نظر نمیاد

Amex من اگه پا داشت الان فرار می‌کرد

چون قرارداد برق در آستانه اتمام بود، نشستم از این سایت‌های مقایسه مارکت یه دیل پیدا کردم ماهی ۴.۵ پوند ارزون‌تر از فعلی.
با این صرفه‌جویی، دیگه وقتشه برم اون ساعت امگای وینتجی که نشون کردم رو بخرم.

پالیسی منه برای روزهای آفیس . فقط مشکل اینه آماده پارتی می‌رسم آفیس باید بشینم پشت میز و لپ‌تاپ. مثه کسی که ترن‌آنش کردن و رفتن!

جلسه اول رو مهمون ما باشید.

یه امر به ظاهر خوب و promisingی تو زرد و‌ معیوب درومده. غش در معامله و «مامِلِه» لیترالی و متافوریکلی :))

a woman in a pink shirt and purple leggings is running down a street . ALT: a woman in a pink shirt and purple leggings is running down a street .

با همکارم یه راهی رو پیاده رفتیم گفت oh you walk tall. از این به بعد دوستان نابخردم بگن «چرا انگار نشادر بهت مالیدن موقع راه رفتن؟» خواهم گفت ای نادان I walk tall.

خوابت ولی کاملا با واقعیت حادثه‌ای که برات اتفاق افتاده مرتبطه (صد و سی دلار جلو انداختمت).

پیشده. دیگه تابستون رو که ازمون گرفتین لااقل بذارید غرمونو بزنیم.
کی شب ۲۴ درجه شد؟ حتی وقتی روز ۲۸ درجه ست شب می‌شه ۱۸-۱۹. همه‌ش در صنعت اغراق می‌کوشید.
خدایا منو از دست این تابستون‌ستیزها نجات بده.

بعد دو روز گرم می‌شه همه واویلا هیت ویو شد. زهرمار. اسمش تابستونه همه جا هست چند ماه هم باید باشه.

😘

یه روز و ساعت‌هایی عمیقا خوشبختی می‌کنم. با یاران موافقم. هی هم ارجاع می‌دیم به دفعات قبلی که خوشبختی کردیم و دوباره می‌خندیم و کیف می‌کنیم.حتی ممکنه یاد محبوبی که تو این جمع بوده و الآن نیست بیافتم و قلبم فشرده شه،اما باز از یادآوری لحظاتی که بوده خوشم می‌شه.
اگر خدایی وجود داره بابت این لحظات ازش شاکرم.

ایراد از شرابه. میانسالی با تکیلا و جین همساز تره.

ای وااااای. البته که موی کوتاه بهت میاد ولی خب چیزی نبوده که بخوای :((

حتی از راه دور، از تنها دریچه معاشرت مجازی معلومه که تو چه آدم حسابی و درستکاری هستی. کاش ببین اینجوری که ما تو رو از دور می‌بینیم. خیلی دوست‌داشتنی هستی🫂

در پی به‌ یادآوردن این خاطره، یاد خاطرخواهام افتادم در اون دندونپزشکی، لاس با کیفیت مرغوب و چارمینگ می‌خواهید این پیرمردهای استعمارگر بازنشسته.
مردهای جوان/میانسال انگلیسی گم شدن بیچاره‌ها بین reservedبودن تاریخی و forward بودن زن‌های امروزی و حریم خصوصی و post-me-too.

یه چیز بی‌ربطی با feel یادم اومد. رسپشن دندونپزشکی خصوصی با چُسایِتی بالا بودم، یه آقای انگلیسی ازین استعمارگرای بازنشسته اومد بهش گفتم دکتر نوشته شما لارج فیلینگ احتیاج دارید و feeling تلفظ کردم به جای filling. گفت یانگ لیدی من دیگه سن‌ام به هیچ چیز چیز لارجی جواب نمی‌ده به جز فییییلییینگ :))))

این اولین اقدام طبیعی ما در مواجهه با عکس گربه ست، بدون خواهش.

آتش‌نشااااااانی 🚒🚒

یکشنبه هفته دیگه راهی سفرم، سفر هیجانی. از پنجشنبه هفته قبل که بلیط رو خریدم دیگه تعطیل کردم. روزی یه تسک انجام می‌دم، هر کی هم هر کاری می‌ده می‌گم تا فردا بعد تو دلم می‌گم:
Tomorrow never comes.