's Avatar

@zolalsadat.bsky.social

54 Followers  |  37 Following  |  1,360 Posts  |  Joined: 26.01.2025  |  1.6941

Latest posts by zolalsadat.bsky.social on Bluesky

مثلا مامان بابای نیلوفر هنوز دارن زندگی می‌کنن. ما، دوستاش، داریم زندگی می‌کنیم. حتما این مرد هم بعد من زندگی می‌کنه. دارم بیخودی برای ترس خودم بهونه میارم.

21.10.2025 16:57 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

کاش واقعا کسی شیرم میکرد خودمو بکشم.

21.10.2025 16:56 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

فایده‌ای نداره. درستش اینکه یا بمیرم یا برم‌پیش وکیل و بتونم شکایت کنم. دومی هم برام ممکن نیست. بنابراین اولی فقط چاره‌ست.

21.10.2025 16:19 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

فکر کردن الان که تنهام و این مرد نیست وقت مناسب خودکشیه. ولی دلم برای این مرد میسوزه. دلم برای مامانم هم میسوزه.‌ دلم نمیاد واقعا.

21.10.2025 15:04 — 👍 2    🔁 0    💬 2    📌 0

همه اینا از توانم خارجه. نمیتونم توضیح بدم چقدر. ضمن اینکه ابدا فکر نمیکنم انسان وایت شرایط منو درک کنه.

21.10.2025 11:30 — 👍 1    🔁 0    💬 1    📌 0

حوصله انسان وایت رو ندارم واقعا. حوصله مشاوره به زبان غیر مادری رو هم ندارم.

21.10.2025 11:29 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

نمیشناسم و اصلا توان اینکه جیزی بگردم پیدا کنم ندارم

21.10.2025 11:13 — 👍 0    🔁 0    💬 1    📌 0

شرایطم روز به روز بدتر میشه. اینجا نمیتونم بنویسم چون میترسم از هر شکلی از کنترل کو شنود اطلاعاتم. میترسم سکته کنم. وایسادم وسط اتاق و داد کشیدم و خودم رو زدم. یه خطکش طوری برداشتم و پنجاه بار محکم زدم به همه جای بدنم. حالم خوب نیست. دارم دیوونه میشم.

21.10.2025 09:55 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0

احتیاج دارم با کسی حرف بزنم. و هیچ‌کس رو ندارم. با خانواده و پارتنرم نمیتونم حرف بزنم چون نمیخوام اذیتشون کنم. خیلی از آشنایانم رو انقدر نزدیک نمیبینم و یا حوصله نصیحت ندارم. همکارانم، حتی غیر‌اروپایی، رو بهشون دیگه اعتماد ندارم. دوستای نزدیکم سرشون شلوغه و وقت برای ندارن و هزار تا دردسر دیگه دارن.

21.10.2025 09:53 — 👍 3    🔁 0    💬 2    📌 0

کلا هر چقدر نازش کنم کمه.

17.10.2025 08:28 — 👍 2    🔁 0    💬 0    📌 0

البته که بگردم و قربونش برم و خیلی گوگولیه. ولی مرد اصلا نمیدونه قیمتا چیه

17.10.2025 08:25 — 👍 3    🔁 0    💬 1    📌 0

تقریبا کل مدیریت مالی خونه با منه. دست همسرم باشه دو روزه ورشکستیم. مثلا رفته کیک سفارش داده، برای تولد تودش که سی نفر مهمون داشتیم صد و پنجاه یورو کیک سفارش دادم.این رفته کیک شش نفره رو همین قیمت گرفته.
واقعا اعصاب ندارم.

17.10.2025 07:51 — 👍 7    🔁 0    💬 1    📌 0

خیلی لوس و ننر موندم برای خاورمیانه‌ای مهاجر متوسط بودن.

16.10.2025 11:50 — 👍 1    🔁 0    💬 1    📌 0

❤️❤️

16.10.2025 08:23 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

عزیزم❤️

16.10.2025 08:23 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

کجا دیدی؟

16.10.2025 07:31 — 👍 0    🔁 0    💬 0    📌 0
Post image

در عوض صبح باغچه رویایی بود.

16.10.2025 07:14 — 👍 6    🔁 0    💬 2    📌 0

دیشب شوهرم منتم رو کشید و حسابی بوسم کرد. منم گریه‌هامو کردم که چرا اصلا بابا روز تولد من مرد، چرا اصلا ما اینجاییم، چرا من افسرده‌ام و غیره. واقعا باید چهار سال بعد از رفتن بابا گریه‌ها تموم میشد که نشده. شب خواب دیدم شکنجه میشم. زبونمو کندن و میخواستن دارم بزنن و گفتم تیربارون کمتر ترسناکه، لطفا...

16.10.2025 07:14 — 👍 8    🔁 0    💬 2    📌 0

خیلی متاسفم...خیلی سخته از دست دادن دوست💔

16.10.2025 06:22 — 👍 1    🔁 0    💬 0    📌 0

این مرد کلا یادش رفته بود تولد منو، و برنامه سفر کاری ریخته و شب دیروقت میرسه خونه.

واقعا به تخم هیچ‌کس نیستم. هیج کس. کاش عرضه خودکشی داشتم. حتی تو این کارم ناتوان و مضحکم. لیگ چهل‌ساله‌های شکست خورده.

14.10.2025 18:36 — 👍 3    🔁 0    💬 0    📌 0

از پسورد، پسورد منیجر، و two-factor authentication حقیقتا باردارم. همواره در ترس از دست دادن دسترسی به ابزارهای مهم و اطلاعات شخصی. واقعا یه تاری تنیدیم با پیشرفت تکنولوژی دور خودمون که به اون ده سال طول عمر اضافه (اونم احتمالا و برای ثروتمندان) نمی‌ارزه.

14.10.2025 11:35 — 👍 5    🔁 0    💬 0    📌 0

چقدر عجیب که بزرگسال میشیم و شاید پیر. دلم میخواست همیشه بچه میموندم.

13.10.2025 12:33 — 👍 6    🔁 0    💬 0    📌 0
Post image Post image

مادرم رو دوست میدارم، خیلی زیاد. دلم میخواد برگردم تو بغلش.یا بابا بلندم کنه تا به زندگی لبخند بزنم. رنج بزرگسالی.

13.10.2025 12:22 — 👍 11    🔁 0    💬 1    📌 0
Post image

حالا بهو امروز ویرم گرفته البته. این تیترش به نظرم بی‌سلیقگی بود و از نیویورکر بعید بود تو دهنم و یهو کلافه شدم.

10.10.2025 19:37 — 👍 1    🔁 0    💬 1    📌 0

نشستم دم باشگاه گریه می‌کنم. آدم فک میکنه تو چهل سالگی باید یه چیزی داشته باشه. زیر صفرم و هر گهی میخورم بالا نمیام.

10.10.2025 18:25 — 👍 7    🔁 0    💬 0    📌 0

واقعیتش به تخم همه نزدیکانم هستم. دوستی هم ندارم. دوست‌نداشتنی‌ترین و بیخودترین آدمم. فقط بابا مامانم دوستم داشتن احتمالا. زشت، بیخود، بیهوده، خنگ و واقعا اضافی. بابامم که روز تولدم مرد. هیچ‌کس درک نمیکنه خودم اون روز رو چطور جشن بگیرم اصلا.

10.10.2025 18:24 — 👍 8    🔁 0    💬 1    📌 0

واقعیتش یه دوستم پیام داد که اگه تولد میگیری من برنامه بریزم بیام. منم گفتم نه. توانشو ندارم. خیلی افسرده‌ام.
بعد یادم اومد که از زمان بزرگسالیم تا حالا فقط یک بار دیگران برام تولد گرفتن. حتی این مرد هم اینجوریه که خب اگر میخوای تولد بگیریم. منم میگم نه. اونم میگه باشه.

10.10.2025 18:24 — 👍 8    🔁 0    💬 1    📌 0

من روز خیلی بدی داشتم و در انتهای چاه افسردگیم با اعتماد بنفس حقیقتا به صفر رسیده و ولم کنن میرم تو تخت تاریک زیر پتو و سه روز بیرون نمیام. تنها لحظه شادم این بود که یه کتاب باغبونی جدید سفارش دادم که فردا برم بگیرم.

10.10.2025 18:17 — 👍 2    🔁 0    💬 1    📌 0

قدیم‌تر که خودم مدیر بودم مردای تیمم گه میخوردن شوخی جنسی بکنن تو جلسه‌ها. الان با ده تا مرد تو یه تیمم و هفته‌ای یه بار باید شوخی جنسی رو در جلسات تحمل کنم۰

10.10.2025 14:46 — 👍 7    🔁 0    💬 0    📌 0

نیویورکر رو انفالو کردم. واقعا دبگه عنش رو درآورده بود.

10.10.2025 09:42 — 👍 4    🔁 0    💬 1    📌 0

@zolalsadat is following 19 prominent accounts